عصرها

 

 خرسند از آنم که باردگر انعکاس روح را به حضور دل میزبان هستم

 خرسندم در شادی قلبی که به لبخندی اوج را می طلبد و

 ثنا گوی ندای هستم که مرا به خویش می خواند  !

 آنجا که من نیستم و او هست !

 من فریاد سر می نهم و

 او عین عمل را در غیبت من به تجلی می نشاد !

و باز مردی جلوگر می شود در قامت دوست !

احرام به تن می گیرد و من لبیک می شوم !

من خنده و اشک و اه می شوم ! او در کعبه طواف می شود !

من راهی خویش می شوم ! دوست راهی من می شود !

من سجده و او نشانم می شود !

من اشک و او نگاهم می شود !

من سماء و او شبابم می شود !

من مست و او ساغرم می شود !

من بنده و او منعمم می شود !

 

نظرات 5 + ارسال نظر
پیام یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:41 ب.ظ http://hasood.blogsky.com

سلام خوب هستین وبلاگتون خیلی قشنگه یعنی عالیه
موفق باشید اگه سر یه سری به من هم بزنید خوشحال میشم راستی چون من از وبلاگتون خوشم اومده شما رو توی
لینک میزارم بااجازتون
سر بزنید
یا علی خداحافظ.

گیسو دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:27 ب.ظ http://raghseghalam.persianblog.com

من سجده و او نشانم می شود - من اشک و او نگاهم می شود - بانوی ماه عزیز بسیار زیباست - موفق باشی خانوم گل

نازباشی چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:55 ق.ظ http://www.mywords2.blogfa.com/

سلام ... دم مزن تا دم زند بهر تو روح...آشنا بگذار در کشتی ی نوح.....پر محتواست ........من چه گویم چون تو میدانی نهان ....یا یار

دیووووووونه خودتی یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:42 ق.ظ http://divoonekhodeti.blogsky.com

دیر است ,دگر دیر است, نگو این جمله دیگر است:
"دیشب منتظر بودم بگویی تو به من:

مصطفی سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:19 ب.ظ http://bmb.blogsky.com

سلام
وب لاگ قشنگی داری
موفق باشی
منتظر ت هستم
بدرود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد