تنها برای تو ...
به یادت می خوانم
با یادت اشک می ریزم
و به خاطرت می مانم
به یاد رویاهای بی باد
به یاد یادهای آشفته
اشکهای جاری در رود
و خاطراتی روی آب ...
نگاهت را به یاد می آورم
ای یگانه ترین عنصر هستی
و ای تنها دلیل رویای شبانه ...
دریا ها را بدون تو می پیمایم
و فقط یادت را به همراه دارم
ای آبی ترین موج دریا ...
کوه ها را بی وجودت طی می کنم
و تنها صدایت را می شنوم
ای سرخ ترین لاله کوهی ...
در کویر قدم می گذارم
بدون حضورت
و تنها نامت را در دفترم حمل می کنم
ای سبزترین درخت کویر ...
زندگی را سیر می کنم
اما نه بی تو
با یادت ، وجودت ، حضورت و نامت
که تنها دلیل زیستن بود
و پایان یافت
این راه صعب العبور بی انتها
و تنها دلیلش تو بودی ...